سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آمدنم دور نیست - حرم دل

  •   آمدنم دور نیست
  • آمدنم دور نیست

    باغها را چراغان کنید؛
    بوى انار، مشام پرستوها را دیگر نمى‏گزد.
    زاغکى، زیر سرو بن خزیده است؛ پیدایش کنید؛ به ‏خم رنگ بیندازیدش، طاووس مى‏شود.
    امروز همه از دایره بیرون‏ترند. (1)
    کمرها که آلوده صد بندگى بودند، شال همت ‏به ‏خود پیچند که پیچ و تاب راه هنوز بسیار است.
    تاجهایى که مرداب افکندگى، قى مى‏کردند، اینک تکه ‏پاره‏هاى سنگ فرش بازارند.
    آمدنم، مثل شعر، ناگهانى است؛
    مثل سبزه، نقاش زمین است؛
    مثل گریه، با خود هزار عاطفه مى‏آورد؛
    به شیرینى یارى است که رقیب مومیایى او، شمع را به عزا نشانده است.
    آمدنم، مثل تحویل سال است؛ پر از خنده و دیدار.
    آمدنم، آمدنى است.
    فانوس‏ها را یک ‏یک به کوچه آورید؛ درآبگینه‏هایشان آتش بریزید، تا در صبح استقبال، کسى ‏دلمرده نباشد.
    غنچه‏ها را دیگر، چشمه‏هاى خون نخوانید. ابرها، پیغام طراوت مى‏گزارند، گریه آسمان نیستند. من در راهم. اندک آب خود را به خاک راه آلوده نکنید. من با خود یک اقیانوس ابر آورده‏ام؛ همه از بهر شماست.
    شنیده‏ام بچه مرشدهاى خاخام، عکس مرا مى‏دزدند، حمایل مى‏کنند، و کنار نیل مى‏روند، تا چند گرم مهربانى از خدا پس انداز کنند.
    شنیده‏ام از پشت ابرهاى سیاه و سرد، بر سر شما آهنهاى گرم مى‏ریزند.
    شنیده‏ام با شما آن مى‏کنند که عجوزه‏هاى روستاى‏ پایین رودخانه، با گنجشکان بى‏آزار.
    شنیده‏ام فرعون زاده‏هاى اهرام خو، به شما مى‏خندند و غیبت مرا تسخر- نیشخند- مى‏زنند.
    به آن گورهاى ایستاده بگویید: موسى، برادر من، جمله شما را به هیچ فروخت، و اگرهیچ، سایه‏اى ‏مى‏داشت، شما را از آن نیز بهره نبود.
    بگویید: هیچستان شما، از روى نیل تا پایین آن‏است؛ آنجا که فرعون براى شما میراث گذاشت.
    به آنها بگویید: آسمان حجاز به نیاى من گفته است: شما همان نامردمانى هستید که از گاو موسى شیر به‏ لب و دهان خود پاشیدید، اما دختران خود را هلهله کنان ‏به نکاح گوساله‏ى سامرى در آوردید. کابین آن را هم ‏ستاندید: چهل سال سعى بى صفا.
    من از مقدار شما بیشم.
    حدیث ‏خار و گل، یا شمع و پروانه، یا تشنه و آب، یا باغ و بهار، رها کنید که اینها همه کهنه ردایى است نخ ‏نما. ندبه بخوانید؛ ندبه همیشه تازه است. ندبه هر روز شما را جمعه مى‏کند.
    کاش همیشه کودک مى‏ماندید، و با من به همان‏ زبان گریه سخن مى‏گفتید. چقدر دوست دارم این تنها زبان زنده را.
    گریه تنها زبانى است که دروغ را نمى‏شناسد، و درس فریب در واژگان مدرسه او نیست.
    حسرت نخورید به روزگار کسانى که در بازارمى‏ایستند، و در خانه نشستن را از یاد برده‏اند. روز بیدارند، و شب نیز بیدار.
    حسرت، وقف تازه جوانى است که در پاى حبیب‏ « سر و دستار نداند که کدام اندازد» (2) و با آواز قناریها، تا آخرین ایستگاه پرستوها پرواز را خریده ‏است.
    مرا بخواهید؛ اگر بهاى آن شکستن‏ است؛ ماه ‏بى‏ شکستن تمام ‏نمى‏شود.
    از من برخیزید؛ اگرآخر آن نشستن است. شمع ازشعله برخاسته، نشست.
    ترازوى نیاز شما از نماز هم پر مى‏شود؛ کفه آن را به زر نیالایید.
    آفت عشق را بشناسید: بى‏تابى است.
    آمدنم، دور نیست.
    معشوقه به سامان شد
    تا باد چنین بادا
    کفرش همه ایمان شد
    تا باد چنین بادا
    ملکى که پریشان شد
    از شومى شیطان شد
    باز آن سلیمان شد
    تا باد چنین بادا
    یارى که دلم خستى
    در بر رخ ما بستى
    غمخواره یاران شد
    تا باد چنین بادا
    شب رفت صبوح آمد
    غم رفت فتوح آمد
    خورشید درخشان شد
    تا باد چنین بادا
    عید آمد و عید آمد
    یارى که رمید آمد
    عیدانه فراوان شد
    تا باد چنین بادا



  • نویسنده: شاید یک منتظر(یکشنبه 86/4/17 ساعت 8:58 صبح)
  •  ( )  پیام از منتظران مهدی

     

     


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • رئیسمان را زندانی کرده ایم(آیت ا.. بهجت)
    بهار سبز زندگی....
    به یاد آن شب نورانی2
    به یاد آن شب نورانی 1
    مفاسد آخرالزمان
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •  
  •  شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ
  •  
  • استخاره


  •  
    وضعیت آب و هوا
  •  گنجینه تصاویر

  •  ارسال کارت پستال

  •  مداحی و مولودی

  •  نواهای مخصوص امام زمان


  • کل قدوم سبز : 219090
    قدوم سبز امروز : 8
    قدوم سبز دیروز : 3


      پیوندهای روزانه


  • زیارت امام رضا(ع) از راه دور [152]
    دفتر توسعه وبلاگ های دینی [95]
    تصاویر زنده و مستقیم از کربلا [124]
    شبکه اطلاع رسانی امام مهدی (عج) [105]
    مسجد جمکران [79]
    قائم (عج) [68]
    امام مهدی [72]
    سایت محبان مهدی [199]
    [آرشیو(8)]

     

     فهرست موضوعی یادداشت ها
    مناجات[28] . مهدویت[24] . دل نوشته[23] . گوناگون[22] . آیت الله بهجت . رهپویان شهیدان سالگرد . سالگرد یادبود شهدای رهپویان وصال شیراز .

     

      مطالب بایگانی شده
    این قافله عمر عجب می گذرد
    قدیمیا
    پاییز 1386
    تابستان 1386
    آرشیو

      موضوعات وبلاگ من

     

      درباره من
     
    نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع)
     

    آمدنم دور نیست - حرم دل

    لوگوی وبلاگ من
    آمدنم دور نیست - حرم دل

    اشتراک در خبرنامه

     

     

    لینک دوستان من
    آقاشیر
    دنیای من پر از عکس و حرف نگفته
    یادداشتهای من
    حرم دل
    دوزخیان زمین
    مکتب خانه
    زیر خیمه
    خلوت تنهایی
    اوریا
    جوان ایرانی
    نـو ر و ز
    کلبه احزان
    علقمه
    هر کی به هر جا رسید با دلش رسید

     لوگوی دوستان من