سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این قافله عمر عجب می گذرد - حرم دل

  •   یه دنیا صحبت عاشقانه
  • امروز قصه سفر را از آغاز دوره کردم، از آغاز تا پایان فقط یک خط سرخ بود، به سرخى خون تو که در میان خاطراتم خطى داغ از خود به جا گذاشته است. اما توى این خط داغ، یک دنیا صحبت عاشقانه است که نمى‏توانم به زیبایى آن چه که هست تفسیر کنم که یک کهکشان آرزوهاى سپید در کالبد دارد. اگر تو شکافى در آن به وجود بیاورى یک آسمان شکوفه خواهى دید و بعد یک دریا احساس از آن تو خواهد بود؛ مثل یک گنج هفت کلید است که هر کلید نام تو و یاد توست.

    اى عزیز! سالهاست تو را مى‏شناسم؛ نمى‏دانم صداى لطیف تو را کى شنیدم که این چنین عاشق زارت شدم، مانده‏ام اگر تو را با چشم ببینم با عشقت چه خواهم کرد.

    آن وقت که مرگ گل و مرگ برگ اتفاق مى‏افتد و هیکل نازنین تمام یاس هاى عالم شاپرک‏ وار مى‏فرسایند آن وقت که بیدها بوى اشک پرنده را به خود مى‏گیرند مى‏خواهیم که بیایى، تمام دنیا با یک کهکشان احساس به تو خواهند گفت که بیایى تا امیدشان به یاس دچار نشود.

    نگذار تا احساس هاى زشت، عشق تو را از من بربایند که ناامیدى امانم را ببرد. منتظرم تا دست تو تمام دردهایم را از جسم و روحم بزداید. منتظر لطیف‏ ترین حرمت الهى خواهم بود، منتظر سپیدترین دست ‏بشر، طولانى‏ترین آرزو و خوشبوترین نسیم الهى.

    آمدم، در زدم در را باز کردى اما چرا به این زودى راندیم؟ چرا جسمم دست نوازشگر تو را حس نکرده؟ چرا تا به حال یک قطره در انتظارت ذوب نشدم؟ مى‏دانم که ابلیس وجودم با بى شرمى دلم را از آن خود کرد و برایم چیزى نماند جز کبر و آن هم رهایم کرد، حال هیچم؛ بدون تو و بدون عشق تو. آن روز که عشق را قسمت مى‏کردى نبودم، اما از راهى دور، دستانم دراز بود؛ آسمان نمى‏بارید اما زمین ‏تر بود.

    از زمان اولین گریه‏ام تا به حال عشق تو را در من تزریق کردند؛ اما حال شک، تکه تکه عشقت را از قلبم مى‏رباید. صدایت مى‏زنم، بشنو، فریاد مى‏زنم با جانم، دلم با گلویم هم آوا مى‏شود که اى منجى! اى سوار سبز پوش جلگه همیشه سبز، کاش تو مى‏ماندى!

    آن روز که از کنارم گذشتى از خاطر نمى‏برم که نسیم، بوى خوش پاکى‏ات را سالهاست که برایم هدیه مى‏آورد.

    دلم مى‏خواهد با اشک نامه‏اى به پنهانى تمام رازهاى عالم بنویسم، بعد دستى گرم از جنس لطیف تو هویدایش کند که نامه از آن من است، که من عاشق ‏ترینم. آه اگر مى‏دانستى که چقدر به عشقى چون تو مى‏بالم یا صاحب الزمان .



  • نویسنده: شاید یک منتظر(دوشنبه 86/5/1 ساعت 3:0 عصر)
  •  ( )  پیام از منتظران مهدی

     

     

  •   خانه عشق(امام خمینی)
  • خانه عشق

    خــانه عشق است و منزلگاه عشّاق حزین است

    پــــــایـــــــــــه آن بـرتر از دروازه عرشِ برین است

    ایـــــــن ســـرا  بارافکن مى‏خوردگان راه یار است

    با پریشان حالى و مستى و بیهوشى قرین است

    از جهــــان هستى و ملک جهان بینى برون است

    بــــا گروه نیستى جویان عاشق  همنشین است

    مسکن ســــــوداگرانِ روى یـار گلعـــــــــذار است

    مــــــــرکـــــــــــز دلدادگان آن نگارِ مه جبین است

    پــــــــــرده داران حـــــــــــرم فـــرمانروایان طریقند

    بــــــانـــــــــــى این بارگه آواره از روى زمین است

    عــــــاکف این کعبه وارسته ز مدح این و آنست

    خـــــــــادم این میکــــده دور از ثناى آن و این است

     



  • نویسنده: شاید یک منتظر(دوشنبه 86/5/1 ساعت 10:0 صبح)
  •  ( )  پیام از منتظران مهدی

     

     

  •   موعودا!!
  • موعودا! دیرهنگامى است که چشمان انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شراره‏هاى اشتیاقت، سوخته‏ایم .

    باغ آرزوها به ‏شوق بهار روى ‏تو خزان ها را مى‏شمارد و چکامه‏هاى خونین شقایق را مى‏نگارد؛

    نرگس ها داغ هجر تو بر سینه دارند؛

    عروسان چمن جز به مژده جمال دلارایت ‏سر ز حجله عیش برنیارند؛

    اى دستت ‏دست کردگار!

    معراج ‏نشینى بگذار از پرده غیبت ‏به درآى و رخسار محمدى بنمای؛

    که خیل منتظران در فرودست وعیدهاى دنیایى، چشم بر بلنداى وعده دیدار تو دارند.

    اى گوشوار عرش الهى! آرمان انتظار را به کوله ‏بار صبر و یقین، بر دوش مى‏کشیم و به ترنم آواى ظهور سرخوشیم؛ هر صبح و مساء، یاد طلوع تو را در سینه مى‏پرورانیم و پرتو چهره تو را در دیده نقش مى‏زنیم.

    اى امید بى ‏پناهان، بیا ... بیا .

     از ثرى تا به ثریا، دل هاى بى‏ قراران ، شیداى یک نگاهت .

    از سوى ‏تا ماسوى جان هاى بى‏ پناهان، نثار قدم هایت .

    بیا و روزه ‏داران غیبت را به افطار فرج بنشان و قضاى عهد انتظار را دستى برافشان



  • نویسنده: شاید یک منتظر(یکشنبه 86/4/31 ساعت 9:0 عصر)
  •  ( )  پیام از منتظران مهدی

     

     

  •   پرتو عشق(امام خمینی)
  • پرتو عشق  

    عشق اگــــــر بال گشاید به جهان حاکم اوست   

     گـــــــر کند جلــوه در این کوْن و مکان حاکــم اوست

    روزى ار رُخ بنمــــــاید ز نهــــــــــــــانخانه خویش     

    فــــــــــاش گــردد کـــه به پیدا و نهان حاکــم اوست

    ذرّه اى نیست به عالم که در آن عشقى نیست       

    بــــــــــــــارک اللّه که کران تا به کران حاکــم اوست

    گــــــــــر عیـــان گــردد روزى رخش از پرده غیب        

    همـــــــــــه بیننــد که در غیب و عیان حاکم اوست

    تـــــا که از جسم و روان بر تو حجاب است حجاب      

    خــــــود نبینى بـــه همه جسم و روان حاکم اوست

    مـــن چه گویم که جهان نیست بجز پرتو عشق          

    ذوالجلالى است کـــــه بر دهر و زمان حاکم اوست

     



  • نویسنده: شاید یک منتظر(شنبه 86/4/30 ساعت 9:0 عصر)
  •  ( )  پیام از منتظران مهدی

     

     

  •   تو از راه می رسی....
  • تو از راه می رسی، درست هنگامی که دود ستم ها، جهان را سیه چرده و چرکین کرده باشد.

    توازراه می رسی، درست هنگامی که قبیله ی قبله، قلب های خویش را بر کف دست نهاده و پیش کش راه تو نمایند.

    تو از راه می رسی، درست هنگامی ک دنیا، دستش را به سوی آمدن تو دراز کرده باشد.

    تو از راه می رسی، درست هنگامی که هلهله ی همه ی مشتاقان و فریاد همه ی مستضعفان، نوید آمدنت را فریاد کنند.

    تو از راه می رسی، درست هنگامی که گنداب فساد و ستم و تبعیض و ناروایی، چهار سوی عالم را فرا گرفته باشد و همه ی دل ها و دیده ها، مشتاقانه تو را بطلبند!

    آه! که اگر می دانستم کجایی، خویشتن خویش را به ردای سبز و آسمانی ات می آویختم. از دیده، سرشک شادی می ریختم وبه هیچ روی دامانت را از دست نمی نهادم!

    آری، ای مولا! اگر یک بار، تنها یک بار تو را ببینم، از شادمانی بال درمی آورم، پرواز می کنم و درهر فرصتی با خدای یگانه راز و نیاز می کنم تا مرا شایسته ی آن گرداند که همواره از فیض حضور و وجود مقدس تو، سرشار باشم. اگر یک بار، تنها یک بار، تورا ببینم، عاجزانه از خداوند می طلبم که نعمت رویت خورشید را، حتی لحظه ای ازمن نگیرد.



  • نویسنده: شاید یک منتظر(شنبه 86/4/30 ساعت 5:31 عصر)
  •  ( )  پیام از منتظران مهدی

     

     

  •   اگر روزی او را ببینم
  • اگر روزی او را ببینم ....

    به او می گویم چه زیبا مولا علی علیه السلام  فرمود: " الانتظار الشدالموت" انتظار شدیدتر از مرگ است.

    ای عدل منتظر و ای حاضر ناظر، چشم ها به تو دوخته شده و منتظران حقیقت، همچو شمعی تا صبح ظهور درغم هجرانت می سوزند. چه سخت و گران است بر من اینکه ببینم همه خلق را و ترابینم:" عزیز علی ان اری الخلق و لاتری".

    هر آدینه که می رسد، دل بهانه تورا می گیرد و ما لب ها را با " ندبه" و " کمیل " متبرک کرده و رو به دریای انتظار به انتظار طلوع آفتاب می نشینیم.

    ای ساقی فرج، چشمها آنقدر در فراق تو اشک ریخته و انتظار کشیده، دستها آنقدر طلب نور کرده و خالی مانده، دوشها آنقدر تازیانه سنگین اهانت را بر پیکره باورهای دینی تحمل کرده که دگر توان از کف داده . مولای من کجا هستی که دوستانت را عزت بخشی و دشمنانت را ذلیل و خوار کنی:" این معزالاولیاء و مذل الاعداء".

    ای سایبان دلهای سوخته و ای انتظار اشکهای به هم دوخته، عاشقانت هرجمعه دیدگان خود را با اشک می آرایند و دلشان را نذر تو می کنند. هر صبح با مولایشان تجدید میثاق می کنند. کاروان دل را به غروب می برند، زبان را به ذکر فرج مشغول می دارند و بر سجاده انتظار نشسته و انتظار بر دوش می کشند، تا شاید دعایشان مستجاب شد و، معشوق گوشه چشمی به آنها بنماید.

    ای تجدید کننده احکام تعطیل شده، و ای طلب کننده خون شهید کربلا ! کجا هستی؟

    بیا و دیدگان را با ظهورت مزین کن و دریای محبت را بردل مشتاقان جاری کن.

    ای چشمه عدالت، طولانی بودن انتظارت ما را به خطا  کشانده است، دیگر عصر جمعه دلها نمی گیرد، چشمها نگاهشان را به رایگان می فروشند. بازار معامله پا یا پای قلبهای سکه ای در برابر قلبهای سپیده بسیار داغ است .

    چقدر مردم بر گردنشان قلبهای سکه ای آویزان کرده اند؟ ای کاش می دانستم در کدامین سرزمین قرار داری:" لیت شعری، این استقرت بک النوی، بل ای ارض تقلک او ثری".

    ای بلندای نیکی، دوست دارم هر آدینه که می رسد، ندبه های زائرانت را دانه دانه در جام جمع کنم و از آن قلب بلوری بسازم و هنگام ظهورت با قلبی بلوری به استقبالت بیایم. مولای من! کی می شود که توما را ببینی و ما تو را ببینیم و کی می شود که این گفته مصداق پیدا کند که: متی ترانا و نراک".

    هر جمعه دوباره سلام، دوباره ندبه، دوباره حسرت و آه، انتظار، غروب، غریبی.

    دوباره زخم کهنه جدائیم سر باز می کند. امانم را بریده است.

    مرض مزمن کفر و گناه، رهایم نمی کند. سخت دربند ثناگوی اهریمن شده است. تمام روحم را تب فرا گرفته و در آتش می سوزد و توان قیام را ندارد.

    خصمان درونی و بیرونی، روحم را در زنجیر غفلت به بند کشیده اند. برای درمان دردم راه را به خطا رفته ام مرا دریاب یا صاحب الزمان.

    ای تمام آرزوی من! ای غائب غیبت نشین! توان سخن گفتن را از دست داده ام. ازاین غروب بی طلوع به ستوده آمده ام.

    ای مهربان! به معصیت و نا سپاسیم اعتراف می کنم.

    دستان ناامیدم را که در بند شیطان است، امید بخش و افق فکرم را به سمت عرفان و معرفت جهت ده. نادم و پشیمانم و با کوله باری ا زدلتنگی زمانه که پشتم  را خم کرده سر تعظیم فرود می آورم و ادای احترام می کنم.

    ای با شکوه! ای هستی شیعه! فریاد بی کسی هایم را بشنو. قلب شکسته ام را درمان کن، اگر چه بارها عهد شکنی کرده ام. اگر چه درکلاس درست همیشه غائب بوده ام، اگرچه پشت به اقیانوس محبتت کرده ام، حال همچو برگ خزانی که اسیر زمستان سرد و تاریک شده، با دستان خالی و پشتی خمیده درمحضرت زانوی ادب خم کرده و به انتظار پاسخ در سکوتی مبهم به سرمی برم تا جوابم را بدهی و باران رحمتت را بر قلب محزونم بباری.

     



  • نویسنده: شاید یک منتظر(جمعه 86/4/29 ساعت 9:40 عصر)
  •  ( )  پیام از منتظران مهدی

     

     

  •   دلم بهانه تو را گرفته است
  • دلم بهانه تو را گرفته است؛ اى «موضوع‏» زندگى من! اى «سؤال اصلى‏» آفرینش!

    «روشى‏» نمانده است که با آن «فرضیه‏» آغوش تو را به جستجو نگذارده باشم. بگو با کدام «روش تحقیق‏» مى‏توان ظهور تو را پاسخ یافت؟! «مفهوم‏» نگاه تو با کدام «ملفوظ‏» به «مشهود» بدل خواهد شد؟ و «متغیر» گیسوانت، در آغوش کدام نسیم، «مفهوم‏» بی قرارى مرا منتشر خواهد نمود؟

    خسته‏ام!

    از «بررسى متون»

    از «سؤالات فرعى»

    از «مقدمه‏»، از «مقدمه‏»، از «مقدمه»

    بى حضور تو اى «متن‏» غایب زندگى؛ از زنده بودن چه «نتیجه‏»اى مى‏توان گرفت؟ از زنده بودن «چگونه‏» مى‏توان نتیجه‏اى گرفت؟

    همیشه با «مفروض‏» آغوش باز تو و نگاه مهربانت، نبودنت را تحمل کرده‏ام و زنده بودن خود را توجیه.

    آن روز که نگاه مهربانت را از دلم بردارى، بدان که «گزاره‏هاى پایه‏اى‏» فلسفه وجودى‏ام را ویران نموده‏اى!

    فصل‏» فصل عمرم، وقف «وصل‏» تو بوده است.

    خسته‏ام؛

    از این همه «فصل‏» ،

    از این همه فصل،

    به من بگو! در کدام فصل زندگى، وصل تو دست ‏یافتنى است؟

    اى که با آمدنت همه فصلها وصل مى‏شوند!

    فصل فصل خزان زده عمر مرا نیز به ظهور سبز خود وصل بفرما!

    آمین!

     



  • نویسنده: شاید یک منتظر(جمعه 86/4/29 ساعت 6:6 عصر)
  •  ( )  پیام از منتظران مهدی

     

     

  •   یا مهدی(عج)
  • یا مهدی (عج)مولای من !
    سالهاست صبح های جمعه ندبه گویان ،
    با اشک ، مژه چشم هایم را آب و جارو می کنم ،
    تا مگرقدمگاه تو شود
    و در غروب غم انگیز چشمانم سمات را زمزمه می کنم .
    و اشک حسرت می ریزم .
    بیا تا در حریمت بیاسایم ,
    با گریه هایت همنوا شوم،
    سر بر شانه بغض بگذارم و مثل ابر بهار گریه کنم و دانه های مروارید چشمانت را در صدف نگهداری کنم .
    ای سوار سبز پوش لحظه های من !
    می دانم که روزی می آیی و پرستو های مهاجر را بر شاخسار آرامش ، ما وا می دهی ای خوب !
    دیگر نمی توانم اشکهایم را ،
    در چاه چشمانم اسیر کنم ،
    باران اشکم را بر سجاده نیازم جاری می کنم که اشک ،
    مهر استجابت دعاست .
    ای زلال عصمت ، آتش معصیت در وجودم شعله ور است ،
    بر من ببار و تطهیرم نما ،
    بیا تا ایمان غرق گرداب گناه نشده ،



  • نویسنده: شاید یک منتظر(پنج شنبه 86/4/28 ساعت 5:16 عصر)
  •  ( )  پیام از منتظران مهدی

     

     

  •   چرا برای سلامتی امام زمان دعا کنیم؟
  • دلیل دعا کردن براى‏سلامتى‏امام عصر چیست؟ در حالى‏که خداى‏منان اراده دارد ایشان زنده و سلامت بمانند، آیا اصلا امکان دارد آن وجود مبارک دچار کسالت شوند؟
    آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست‏
    هر کجا هست خدایا به سلامت دارش‏1
    دعا از هر حیث مخصوصاً براى‏سلامتى‏امام زمان(عج) آثار و برکات فراوانى دارد که برخى عبارتند از:
    1. دعا نشان‏گر علاقه و محبت مسلمانان به ایشان است. اگر چه دوستى‏تمام ائمه معصومین‏علیهم‏السلام بخشى‏از ایمان و شرط قبولى‏اعمال است، در عین حال دعا کردن در حق امام زمان(عج) موجب ازدیاد محبت آن حضرت در دل و در نتیجه موجب تقویت ایمان مى‏گردد.
    2. دعا اظهار تجدید عهد و پیمان با آن حضرت است و محتواى‏پیمان با آن حضرت را دین دارى، شریعت محورى‏و تصمیم قلبى‏بر اطاعت امر امام‏علیه‏السلام و یارى‏رساندن او با نثار جان و مال تشکیل مى‏دهد.
    تجدید بیعت با آن حضرت علیه‏السلام کارى است که بعد از هر نماز از نمازهاى پنجگانه یا در هر روز و یا در هر جمعه انجام آن مستحب است. هر روز بعد از نماز صبح، دعاهایى‏که مربوط به وجود مبارک امام عصر(عج) است، خوانده شود، بسیار مفید و مؤثر خواهد بود.
    دعاى‏شریف «اللهم بلغ مولاى‏صاحب الزمان صلوات الله علیه عن جمیع المؤمنین...» و نیز «دعاى‏عهد» شاهدى‏براى‏این سخن است.2
    3. دعا سبب زنده نگه داشتن یاد امام غایب در دل منتظران مى‏گردد. یاد امام زمان(عج) توجه به ارزش هاى‏
    دین و اصول اخلاقى را در دل‏ها زنده مى‏کند و غفلت از یاد امام، یکى‏از دلایل عمده پژمردگى‏و سستى‏ارزش هاى الهى‏وانسانى‏در جوامع اسلامى است.
    دلت گر که یک لحظه غافل نشیند، خدنگ بلا بر دل دل نشیند
    4. کسى‏که سلامتى‏امام زمانش برایش مهم است، مسلما آزردن آن حضرت برایش سخت است؛ در نتیجه دعا براى‏سلامتى‏آن حضرت، انسان را به انجام کارهایى‏وامى‏دارد که موجب خشنودى‏آن حضرت و در نتیجه سبب رسیدن به مقام رضوان الهى‏مى‏گردد.
    5. دعا بسیار مؤثر است و موجب فرج آن حضرت و نیز فرج و گشایش در زندگى‏مؤمنان مى‏شود.
    6. دعا موجب قرب الهى‏است. امام مهدى(عج) در خصوص زیارت آل یس مى‏فرمایند: «هرگاه خواستید به وسیله ما به خداوند و به ما توجه کنید، این زیارت را که از جانب خداوند انشا شده است، بخوانید».3
    این زیارت که از جهات مختلف محتوایى عمیق دارد، بسیار مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است. این زیارت از ابتدا تا انتها، دعاى براى سلامتى، تندرستى و بهروزى امام زمان(عج) است؛ «السلام علیک یا خلیفه الله و ناصر حقه... السلام علیک حین تصبح و تمسى، السلام علیک فى‏الیل اذا یغشى‏و النهار اذا تجلى... السلام علیک بجوامع السلام...؛ سلام بر تو اى جانشین خدا و یارى کننده حق... درود و سلام بر تو هنگامى که صبح و شام کنى، درود و تهیت الهى‏بر تو در شب که همه جا را فراگیرد و در روز، در وقتى‏که نور دهد (یعنى‏سلام بر تو در هر صبح و شام)...، درود بر تو درودى‏همه جانبه...».
    در دعاى بعد از این زیارت نیز معانى بلندى نهفته است؛ مانند: خدایا او (امام زمان«عج») را از شر هر متجاوز و سرکشى‏و از شر همه خلق خود پناه ده و او را از حوادث یومیه، از پیش رو و از پشت سر و از طرف چپ، حفظ و نگه‏دارى‏کن و از این که آسیب و گزندى به او برسد، جلوگیرى‏کن و در خصوص او، رسولت و خاندان رسولت را حفظ نما و به دست مبارکش عدل و داد را پدیدار نما! «اللهم اعذه من شر کل باغ و طاغ و من شر جمیع خلقک و احفظه من بین یدیه و من خلقه و عن یمینه و عن شماله و احرسه و امنعه من ان یوصل الیه بسوء واحفظ فیه رسولک و آل رسولک واظهر به العدل...».
    در پایان سخن لازم است یادآور شویم که دعا کردن براى‏سلامتى‏و فرج آن حضرت، اطاعت از امر خداوند و نیز اهل بیت پیامبر اکرم‏صلى الله علیه و آله است؛ «و هر که خدا و رسولش را اطاعت کند و خداترس و پرهیزکار باشد، چنین کسى‏به فوز و سعادت خواهد رسید».4
    آخرین نکته این است که هر چند طبق وعده الهى‏حضرت زنده و باقى‏هستند تا زمانى‏که پرچم توحید و عدل را در همه جهان به اهتزاز درآورند، ولى‏بالاخره بشر هستند ودر معرض آفات جسمانى‏و بلاهاى طبیعى و ممکن است مریض شوند و دچار کسالت گردند و از این نظر دعاى‏ما براى‏سلامتى‏حضرت و حفظ ایشان از این آفات و حوادث، بدون شک در سلامتى‏وجود آن عزیز عالم وجود و آخرین دفرّ صدف امامت و ولایت، مؤثر و مفید است.

    حسن احمدى
    مجله ‍پرسمان
    پى‏نوشت:

    1. دیوان حافظ، ص‏223. 2. قمى، مفاتیح الجنان، ص‏892ù891. 3. همان، ص‏863. 4. نور(24): 52.

     

     

     

     



  • نویسنده: شاید یک منتظر(چهارشنبه 86/4/27 ساعت 5:35 عصر)
  •  ( )  پیام از منتظران مهدی

     

     

  •   تسلیت


  • نویسنده: شاید یک منتظر(چهارشنبه 86/4/27 ساعت 8:49 صبح)
  •  ( )  پیام از منتظران مهدی

     

     

    <      1   2   3   4   5   >>   >

  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • رئیسمان را زندانی کرده ایم(آیت ا.. بهجت)
    بهار سبز زندگی....
    به یاد آن شب نورانی2
    به یاد آن شب نورانی 1
    مفاسد آخرالزمان
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •  
  •  شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ
  •  
  • استخاره


  •  
    وضعیت آب و هوا
  •  گنجینه تصاویر

  •  ارسال کارت پستال

  •  مداحی و مولودی

  •  نواهای مخصوص امام زمان


  • کل قدوم سبز : 219039
    قدوم سبز امروز : 12
    قدوم سبز دیروز : 6


      پیوندهای روزانه


  • زیارت امام رضا(ع) از راه دور [152]
    دفتر توسعه وبلاگ های دینی [95]
    تصاویر زنده و مستقیم از کربلا [124]
    شبکه اطلاع رسانی امام مهدی (عج) [105]
    مسجد جمکران [79]
    قائم (عج) [68]
    امام مهدی [72]
    سایت محبان مهدی [199]
    [آرشیو(8)]

     

     فهرست موضوعی یادداشت ها
    مناجات[28] . مهدویت[24] . دل نوشته[23] . گوناگون[22] . آیت الله بهجت . رهپویان شهیدان سالگرد . سالگرد یادبود شهدای رهپویان وصال شیراز .

     

      مطالب بایگانی شده
    این قافله عمر عجب می گذرد
    قدیمیا
    پاییز 1386
    تابستان 1386
    آرشیو

      موضوعات وبلاگ من

     

      درباره من
     
    نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع)
     

    این قافله عمر عجب می گذرد - حرم دل

    لوگوی وبلاگ من
    این قافله عمر عجب می گذرد - حرم دل

    اشتراک در خبرنامه

     

     

    لینک دوستان من
    آقاشیر
    دنیای من پر از عکس و حرف نگفته
    یادداشتهای من
    حرم دل
    دوزخیان زمین
    مکتب خانه
    زیر خیمه
    خلوت تنهایی
    اوریا
    جوان ایرانی
    نـو ر و ز
    کلبه احزان
    علقمه
    هر کی به هر جا رسید با دلش رسید

     لوگوی دوستان من