بوی بهار را با تمام وجود حس می کنم. روبه روی قاب عکس ات می نشینم و سین های سفره را دوباره می شمارم:
ساعت های بی تو بودنم،
سال های چشم انتظاری ام،
سبزی بهارهای رفته،
سرخی روی چفیه و پلاک ات با انگشتری سبزرنگت و صفحات سفید دفترچه خاطراتت که نیمه تمام برایم آوردند و گفتند که تو دیگر نمی آیی،
اما نه!! سین هفتم را سالی که در پیش رو داریم، می شمارم و همانند سال های پیش به خود امید می دهم که امسال، سال آخر است و تو می آیی.
( ) پیام از منتظران مهدی |
هر پنجشنبه می گویم،این آخرین روز غم من است وبه زودی با طلوع
خورشید صفحه شادی را برایم ورق می زند اما...غروب جمعه دلم
می خواهد از غم رویت جان دهم وبمیرم .
گشته روزم چو شب تار،مه تابانم
تا به کی حسرت دیدار،شه تابانم
خرمن موی تو وخال لبت مهدی جان
کرده زندانی ودیوانه وبی سامانم
غصه دوریت آخر کُشدم مهدی جان
رحمی ای مونس جان،دسته گل ریحانم
یوسف فاطمه!گر رخ تو نمایان بکنی
به فدایت بکنم دین ودل وایمانم
( ) پیام از منتظران مهدی |
آتش عشق
کیست کــــــــــــآشفته آن زلف چلیپا نشود؟!
دیده اى نیست که بیند تــــو و شیـــدا نشود
نـــــــــــــاز کن ناز ، که دلها همه در بند تواند
غمزه کن غمزه کـــه دلبـــر چو تو پیدا نشود
رُخ نمــا تا همه خوبان خجل از خویش شوند
گر کشى پرده ز رُخ کیست که رسوا نشـود
آتش عشق بیفـــزا، غمِ دل افــــــــــزون کن
این دل غمزده نتــــوان که غم افـــزا نشـــود
چارهاى نیست بجـز سوختن از آتش عشق
آتشـــى ده کــــه بیفتـــــد به دل و پا نشود
ذرّهاى نیست که از لطف تو هامــــــــون نبود
قطرهاى نیست که از مهـــر تــو دریا نشود
سر به خاک سر کوى تو نهد جان، اى دوست
جان چه باشد که فــــداى رُخ زیبــــا نشود
( ) پیام از منتظران مهدی |
مرحوم آیت الله العظمی محمد تقی خوانساری – که نماز باران ایشان معروف است- از مراجع تقلید عظام شیعه بود. ایشان پس از اینکه مرحوم کربلایی کاظم را امتحان کردند به او فرمودند :
می توانی قرآن را از اول به آخر بخوانی؟
گفت :آری. وشروع کرد به خواندن بزرگترین سوره قرآن یعنی سوره مبارکه بقره از آخرین آیه به سمت آول.
مرحوم خوانساری فرمودند:
بسیار عجب است ! من شصت سال است سوره "قل هو الله احد" (سوره توحید) را که چهار آیه است می خوانم و نمی توانم بدون فکرو تامل از آخر به اول بخوانم ولی این مرد عامی دهاتی سوره بقره را که 286 آیه است بدون تامل مستقیما و معکوسا از حفظ می خواند.
( ) پیام از منتظران مهدی |
السلام ای میهمانی خدا
ماه خوب و آسمانی خدا
السلام ای روزه داران السلام
عاشقان مخلص ماه صیام
السلام ای ناله های نیمه شب
حال پرسوز دعای نیمه شب
السلام ای ذکر پرشور سحر
ای مناجات دل افروز سحر
السلام ای روزهای بی گناه
السلام ای شور اشک و سوز و آه
السلام ای روزه دار بی قرین
السلام ای دلبر صحرا نشین
یک شبی افطار میهمانم نما خود تو قاری قرآنم نما
( ) پیام از منتظران مهدی |
پایانی برای یک آغاز
یا صاحب الزمان!
داستان نجات بنی اسرائیل به دست موسی ، پایان یافت.
اما تو کجا ، موسی کجا؟
موسی ششصد بنی اسرائیلی را نجات داد.
تو صدها میلیون انسان در مانده را رهایی می بخشی.
موسی نُهنشانه ی نبوت نمایایند.
تو وارث بینات نبوت و آیات قدرت همه ی پیامبرانی.
موسی جادوی هشتاد جادوگررا باطل کرد.
تو جادوی جهانی از جادو را نا بود می کنی.
موسی با یک فرعون در افتاد.
تو با صدها فرعون رو در رو میشوی.
موسی چهل سال در غیبت بود.
تو صدها سال است که رخ در پرده ی پنهانی پوشانده ای.
موسی موعود یوسف بود.
تو موعود همه ی پیامبرانی.
مولای من ! داستان موسی را به خاطر تو نوشته ام.
خواسته ام به بهانه ی قصه ی موسی از تو بگویم.
دانسته ام که خدا داستان موسی را فرموده تا ماجرای تو را باور کنم.
( ) پیام از منتظران مهدی |
هر جمعه به جاده آبی نگاه می کنم و در انتظار قاصدکی می نشینم که قرار است خبر گامهای تو را برای من بیاورد، گامهای استوار و دستهای سبزت را. اگر بیایی، چشمهایم را سنگفرش راهت خواهم کرد. تو می آیی و در هر قدم، شاخه ای از عاطفه خواهی کاشت و قاصدکی را آزاد خواهی کرد. تو می آیی و روی هر درخت پر شکوه لانه ای از امید برای کبوتران غریب خواهی ساخت. صدای تو، بغض فضا را می شکافد. فضای مه آلودی که قلب چکاوکها را از هر شاخه درختش آویزان کرده اند. تو با دستهایت بر قلبهای شقایق ها رنگ سبز امید خواهی زد و با رنگ پر معنای دریا خواهی نوشت:" به نام خدای امیدها"!
تو می آیی در حالی که دستهایت پر از گلهای نرگس است. تو دل سرد یکایک ما را با نواهای گرمت آفتابی می کنی و کعبه عشق را در آنها بنا خواهی کرد. دست نوازش بر سر میخک هایی خواهی کشید که باد کمرشان را خم کرده است. تو حتی بر قلب کاکتوسها هم رنگ مهربانی خواهی زد. تو می آیی و با آمدنت خون طراوت و زندگی در رگهای صبح جریان پیدا خواهد کرد... تو می آیی ای پسر فاطمه ، یوسف زهرا یا مهدی. به امید آن روز!
( ) پیام از منتظران مهدی |
( ) پیام از منتظران مهدی |
آتش عشق
کیست کــــــــــــآشفته آن زلف چلیپا نشود؟!
دیده اى نیست که بیند تــــو و شیـــدا نشود
نـــــــــــــاز کن ناز ، که دلها همه در بند تواند
غمزه کن غمزه کـــه دلبـــر چو تو پیدا نشود
رُخ نمــا تا همه خوبان خجل از خویش شوند
گر کشى پرده ز رُخ کیست که رسوا نشـود
آتش عشق بیفـــزا، غمِ دل افــــــــــزون کن
این دل غمزده نتــــوان که غم افـــزا نشـــود
چارهاى نیست بجـز سوختن از آتش عشق
آتشـــى ده کــــه بیفتـــــد به دل و پا نشود
ذرّهاى نیست که از لطف تو هامــــــــون نبود
قطرهاى نیست که از مهـــر تــو دریا نشود
سر به خاک سر کوى تو نهد جان، اى دوست
جان چه باشد که فــــداى رُخ زیبــــا نشود
( ) پیام از منتظران مهدی |
جمعه یعنى یک غزل دلواپسى***جمعه یعنى گریه هاى بى کسى
جمعه یعنى روح سبز انتظار***جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار
بى قرار بى قراریهاى آب***جمعه یعنى انتظار آفتاب
جمعه یعنى ندبه اى در هجر دوست***جمعه خود ندبه گر دیدار اوست
جمعه یعنى لاله ها دلخون شوند***از غم او بیدها مجنون شوند
جمعه یعنى یک کویر بى قرار***از عطش سرخ و دلش در انتظار
انتظار قطره اى باران عشق***تا فرو شوید غم هجران عشق
جمعه یعنى بغض بى رنگ غزل***هق هق بارانى چنگ غزل
زخمه اى از جنس غم بر تار دل***تا فرو شوید غم هجران دل
جمعه یعنى روح سبز انتظار***جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار
بى قرار بى قراریهاى آب***جمعه یعنى انتظار آفتاب
لحظه لحظه بوى ظهور مى آید***عطر ناب گل حضور مى آید
سبز مردى از قبیله عشق***ساده و سبز و صبور مى آید
( ) پیام از منتظران مهدی |
کل قدوم سبز : 222141
قدوم سبز امروز : 0
قدوم سبز دیروز : 4
پیوندهای روزانه
فهرست موضوعی یادداشت ها مناجات[28] . مهدویت[24] . دل نوشته[23] . گوناگون[22] . آیت الله بهجت . رهپویان شهیدان سالگرد . سالگرد یادبود شهدای رهپویان وصال شیراز .
مطالب بایگانی شده
این قافله عمر عجب می گذرد
قدیمیا
پاییز 1386
تابستان 1386
آرشیو
موضوعات وبلاگ من
درباره من
اشتراک در خبرنامه
لینک دوستان من
آقاشیر
دنیای من پر از عکس و حرف نگفته
یادداشتهای من
حرم دل
دوزخیان زمین
مکتب خانه
زیر خیمه
خلوت تنهایی
اوریا
جوان ایرانی
نـو ر و ز
کلبه احزان
علقمه
هر کی به هر جا رسید با دلش رسید
لوگوی دوستان من